.....برایت از یکرنگی و صداقت سخن میگویم!
بی خیالت نمی شوم حتی اگر آسمان ها وزمین و
هرچه در آن هاست بر علیه ات برخیزند
ببین....ببین صداها از من دور می شوند و هر لحظه بی قرارتر از قبل
چشم هایم بارانی می شوند
نگاه کن آسمان تیره شده است و این بهار یکباره خزان گشت
ببین بیگانه از آشنا برایم مهربان تر است درحالیکه اعماق وجودم
آشنا می طلبد
بیگانه ی آشنای من حال مرا ببین که دیوانه وار زانو به بغل گرفته ام
و چشمهایم در پی ات میگردد
باز حال دگرگونم را ببین
ای که تمام بی کسی هایم در تو خلاصه شده است.....
دل نوشته توسط elaheye shargh
)
نظرات شما عزیزان:
وبت قشنگه خسته نباشی
خوشحال میشم به منم سر بزنی و اگه دوست داشته باشی باهم تبادل لینک کنیم