بچه هااامروز یکی از بدترین خبرای عمرمو بهم دادن........


امروز عصر شنیدم  کسیو که 2 سال دوسش داشتم با تمام وجودم....داره از پیشم میره...

فهمیدم اوایل فروردین واسش رفتن خاستگاری.....


خرد شدم...نابود شدم...داد زدم...اشک ریختم..

هیشکی نشنید....

هیشکی نتونست درکم کنه....دارم نابود میشم.....

نمیتونم نفس بکشم....اخ....اخه نفسم داره از پیشم میره...

چی کار کنم...کمکم کنید...دارم میمیرم.....

 

 



یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:, |

باید امشب بروم...

نه قول میدهم که فردا این دیار  را ترک کنم

با کوله ای  اندوه

با  خاطری از فریاد های  سکوت

با یادی از تو..

میروم   اما....

قلبم را  ضمانت به تو میدهم....

که...

من باز میگردم



شنبه 7 مرداد 1391برچسب:, |

ببین در عمق این لحظات مجهول چه عاشقانه انتظارت را میکشم

ودر میان این همه رنگ برایت از یکرنگی......




ادامه مطلب
شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, |

 ل میخواستم  این مطلبو توی ادامه بزارم...بعد راستش پشیمون  شدم...

گفتم همتون بخوندش..

خیلی سخته  هررروز تو رویاهات باهاش باشی....

 

خیلی سخته.....ببینیش ولی نتونی  حت  یه کلمه باهاش  صحبت کنی...

 

خیلی سخته.....که شبا فکر  کنی  اگه  دوست نداشته باشه چی؟

 

خیلی  سخته  .....که بترسی  شاید دیگه اونو تو رویاهاتم نبینی...

 

خیلی سخته....2دل بودن ادم...........یعنی  دوسم داره؟؟؟؟؟؟

 

خیلی سخته....تمام حرفایی که میخوای بزنی  تو چشمات باشه.....ولی نمیدونی اون حرفاتو میخونه یا نه؟

 

خیلی سخته....ببینیش و اجازه همنفس شدن باهاشو نداشته باشی...

اره..

همه ی اینا  خیلی سخته




ادامه مطلب
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, |

 در هر لحظه و ثانیه

چشمانممیچرخد..

نترس سرگیجه ندارم

فقط..

 

بیاین

ادامه

واسه ادامه

 




ادامه مطلب
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, |

 خبرت را

دورادور از دیگران میگیرم...

اگر خودم را به تو نشان نمیدهم دلیل بر ان نیست که دوستت ندارم

نمیخواهم دودل شوم

همین که بدانم تو خوشی...

من هم به خوشیت خوشم!




ادامه مطلب
یک شنبه 7 خرداد 1391برچسب:, |

 من...

فقط به خاطر تو از پول تو جیبیم زدم...

فقط به خاطر تو تاکسی سوار نشدمو پیاده تا خونه اومدم..

فقط به خاطر تو  از چیزای مورد علاقم زدم...

اره  تا بتونم توی همچین روزی  پولی جمع کرده باشم تا برات چیزی بخرم خوشحالت کنم...

منت نمیزارم...

فقط میخواستم بگم همه ی اینا فقط به خاطر تو بوود..

چون واسم ارزش داری..

..........روزت مبارک مادر گلم..........

گویند که مرا چه زاد مادر؟!

پستان به دهن گرفتن اموخت!

شب ها بر گاه واره ی  من

بیدار نشست و خفتن اموخت

دستم بگرفت و پا به پا کرد

تا شیوه ی راه رفتن اموخت...

یک حرف دو حرف بر زبانم...

الناز نهادو گفتن اموخت...

لبخند نهاد بر لب من

بر غنچه ی گل شکفتن اموخت..

پس هستی من  ز  هستی اوست...

تا هستم و هست دارمش دوست...


مامان بهتر از گلم امیدوارم سالها روزت رو چشن بگیرم...

*****دوستت دارم*****

 

 

  




ادامه مطلب
شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, |

 تو چه حقی داری؟!

فکر کردی کی هستی؟

.

.

.بیاین ادامه مطلب بخونین

 




ادامه مطلب
شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, |

1....2...3...4...5..

دست هایت دستانم را رها کرد!شمارش معکوس به پایان رسید..

بی وفا

اگر تو میخواستی از ان ابتدا مامن و پناهم نباشی چرا مرا به پر فراز ترین پل معلق عشق کشاندی و چشم هایم را با چشم بند محبتت بستی...

حالا مرا روی ان پل رها  میکنی..!!

راه برگشت ندارم...چون اگر برگردم  مقصدم خاطرات توست..

پس

با چشمان بسته به سمت جلو حرکت میکنم..

نگران نباش من تو را بخشیدم...

اگر میخواهی در راهی که پیش رو دارم بیا و خاطره سازم شو!!!!

 




ادامه مطلب
پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:, |

 برایم این 2 واژه غریبند........خیلی  غریب..

گفتم 2 واژه...

بیاین ادامه مطلب...

نظر یادتون نره...




ادامه مطلب
چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:, |

اگر میخواهی مرا از خودت برانی.....


بیاین ادامه مطلب .

.

.

 




ادامه مطلب
سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, |

 گیجم..

سر درگمم...

/

/

/

بیاین ادامه..

0




ادامه مطلب
شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, |

 صبر انسان هم جایی لبریز میشه...خسته شدم بگو...

.

..

...

....برید ادامه مطلب بقیشو بخونید...

نظرم بدید دیگه  با نظرای شما امید میگیرم...ممنونم




ادامه مطلب
پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:, |

 برید ادامه ی  مطلب  واسه  بقیش....نظرم بدید  




ادامه مطلب
پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, |

 انقدر ندیدمت...

انقدر طنین  صدایت را نشنیده ام که...

عزیزم با ان که  غیر ممکن است از خیالم بروی   ولی...نبودنت هم برایم عادت شده...

طوری که اگر ببینم هستی  از تعجب شاخ در می اورم...

بودن یا نبوودنت  فرقی ندارد...

حتی اگر کنارم نباشی...

ارزوی لبخند هایت را دارم....

ای کاش هرگز  از روی لبت ناپدید نشود...

عشق من  هر کجا هستی باش...همینکه مرا به دست باد فراموشی  نسپاری همین برایم کافیست...

خوشبختیت ارزومه....

حتی با من نباشی...

حتی از خاطره هامون جدا  شی.....

عیب نداره..

من که دوستت دارم....




ادامه مطلب
دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, |

 دیگر  اجازه نمیدم تقدیر و  سرنوشت منو بازیچه خودش کنه.....

درسته  هر بار کوتاه اومدم..

هر بار نا امید شدم....

هر بار شکست خوردم...

هر بار زمین خوردم..کسی نبود دستمو بگیره و بلند کنه بگه من کنارتم..

اره احتیاجی به گفتن نیست...

خودتیو خودت...

خودت   با زندگی میجنگی...

خودت دست خودتو میگیری   تاا از زمین پاشی...

باشه من قبول کردم..

 اهای زندگی....صدامو میشنوی..

اینبار حریفم نمیشی و من میبرم..

دیگه هر چه قدر کوتاه اومدم بسه...

اینبار اومدم که مبارزه کنم....




ادامه مطلب
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, |

 خدایا..

تو را صدا میکنم...خودت خوب می دانی که من جز خودت کسی راندارم...

رفیقی هم ندارم..چرا دارم   ولی امروزه انها را نارفیق مینامند...

میخواهم پیش تو باشم...

نامه ی سرنوشتم را باز کن و...

تاریخ مرگم را جلو بینداز...خیلی خیلی...زود..

قول میدهم پشیمان نشوم..

مرگم را به من هدیه کن...

قبل از اینه عاشق شوم و عشق مرا قربانی خود کند....




ادامه مطلب
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, |

 اینبار به جرعت میگم....

قدرت روبه رو شدن با چشم هایت را ندارم...

میترسم برف خیالم را ذوب کنند...

 من گیجم...من سردرگمم.....

چشمان من که به خوبی با تو حرف میزنند...

اما چشمان تو تا به چشمانم میرسند روزه ی سکوت میگیرند...

نمیدانم در دلت چه میگذرد...

ولی من اعتراف میکنم انقدر تو را دوست دارم  که حتی به خیابان هم نمی ایم ...

میدانی چرا؟!!!

چون باید از کنارت عبور کنم...

اری راه عبور زیاد است...

اما از کنار تو گذشتن مثل دادن اب به یک گل تشنه ایست..

 

اری هم دردمی   هم دوای دردم...

نه از دل میروی نه تو هم دل میشوی...

با تو چه کنم؟؟؟!!!




ادامه مطلب
شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, |

 قدم بر میدارم....یک به یک...پشت هم..

بی هدف ..بدون منظور...حتی مقصدم را نمیدانم..

قدم بر میدارم...چون نمیتوانم یک جا بمانم...

میگویند ماندنم اشتباه است...

پس قدم بر میدارم...

سر در گمم....نمیدانم به چه امیدی قدم بر میدارم!!!!!

حتی به امید ان غریبه هم دیگر قدم بر نمیدارم...

چون او برای خودش و برای زنده ماندنش قدم بر میدارد

ومن برای مردنم....!!




ادامه مطلب
سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, |

 من...   مگه بهت نگفته بوودم نباید از پنجره بیرونو نگاه کنی..!!!!

دلم....    من یه دلم نمیتونی منوزندونی کنی که...

من...    تو که میدونی چرا زندونیت کردم  واسه اینکه  نشکنی...من به فکرت بوودم

دلم...   میدونم ...میدونم نباید به دلای دیگه اعتماد کنم...میدونم دلا ی شیشه ای مثه من کم شده  دیگه ساخت دلا همه از سنگه

من....  پس چرا...

دلم...    ایندفعه  اعتماد کردم و از پنجره به دلای مردم نگاه کردم خیلیا سنگی بوود       خیلیا    شکسته شکسته بود...

ولی....یه دلی رو دیدم که  حسم میگه اونم شیشه ایه

نمیدونم اون دلم مثه من همین حسو داره یا نه...!!  احساس میکنم میدونه دوسش دارم

من...   اون دل چی ..اونم تو رو دوست داره؟؟؟؟؟

دلم...    نمیدوونم..ولی میدونم چشاش دروغ نمیگن

من...     اگه  جنس دلش سنگی بود چی؟...؟؟؟؟

دلم..   اونوقت من برای  اخرین بار میشکنم ........... 




ادامه مطلب
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, |

 چند روزیست چشم هایم بارانیست.....

درست مثل هوای امروز...

من از غصه ی زیاد ابر های چشمانم بارانی شدند....

دل اسمان هم گرفته؟؟؟؟؟؟؟؟

شاید....نمیدانم...

من از رنج هایی که میکشم گریه میکنم...

تا مرحمی باشد برای زخم هایم...

درست مثل ابی که روی اتش میریزند تا خاموش شود.....




ادامه مطلب
جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, |

 دل کوچکم منو ببخش......

ببخش واسه اینکه تو رو توی قلبم زندونی کدم....

دل کوچکم مرا ببخش...

ببخش که نمیذارم عاشق بشی....

دل کوچکم مرا ببخش....حتی برایت چشم بند هم گذاشته ام.....

میدانم....عاشقی پشهات است.......ببخش که تو را بیکار کرده  ام.....

                                منون ببخش.....دلکم

زندانیت کردم...تا عاشق نشی....  اخه جنس دلای همه که مثه تو از شیشه نیس.......دلای سنگیزیاد شده...

اگه عاشق بشی......میشکنی...

به خدا واسه بووودنت نمیذارم عااشق شی....

منو ببخش




ادامه مطلب
جمعه 18 فروردين 1391برچسب:, |